یه شب تا شعر سرودن با تو رفتم
یه شب تا مرز بودن با تو رفتم
یه شب با اینکه می ترسیدم از تو ...
ولی بی اختیار تا حد آخر با تو رفتم
نه ترسی بر دلم بود و نه بغضی ...
فقط به عشق سوختن با تو رفتم
یه شب با عطر تو خوابم پرید و ...
تمام خونه و پس کوچه هارا با تو رفتم
یه شب دیوانه تر از هر شبایی ...
واسه مجنون شدن تا عمق مردن با تو رفتم
نظرات شما عزیزان: